وقف

وقف ← حبس عین و تسبیل منفعت (م ۵۵) حبس عین دو معنا دارد ← ۱- مال از مالکیت مالک (واقف) خارج می شود ( فک ملک) . ۲- مال اصولاً قابل نقل و انتقال نیست یعنی مثلاً قابل خرید و فروش نیست مگر در موارد استثنایی ذیل : ۱- طبق ماده ۸۸ ← اگر مال خراب شود یا خوف خرابی باشد + انتفاع از آن ممکن نباشد + عمران آن متعذر باشد ( کسی بابت عمران آن حاضر نشود).
5/5 - (1 امتیاز)

ماده 55 : وقف عبارت است از اینکه عین مال حبس و منافع آن تسبیل شود.

وقف ← حبس عین و تسبیل منفعت

حبس عین دو معنا دارد:

۱- مال از مالکیت مالک (واقف) خارج می شود (فک ملک) .

۲- مال اصولاً قابل نقل و انتقال نیست یعنی مثلاً قابل خرید و فروش نیست مگر در موارد استثنایی ذیل:

  •  طبق ماده ۸۸ ← اگر مال خراب شود یا خوف خرابی باشد + انتفاع از آن ممکن نباشد + عمران آن متعذر باشد ( کسی بابت عمران آن حاضر نشود).
  •  طبق ماده ۸۹ ← اگر بعض مال خراب شود با رعایت شرایطی که در شماره ۱ گفتیم ← همان بعض فروخته می شود مگر در خود سوال بگویند که خرابی بعض باعث شده که بقیه مال هم قابل انتفاع نباشد در این صورت کل مال فروخته می شود.

۳- اگر بین موقوف علیهم تولید اختلاف شود+ بیم  سفک دما رود (منجر به قتل شود) مال را می توان فروخت.

نکته: راجع به مواد ۸۸ و ۸۹ قانون مدنی،اگر بگویند مال خراب شد ولی می‌توان آن را عمران کرد← جواز فروش نداریم.

نکته: ماده ۳۴۹ قانون مدنی، اگر بگویند: بین موقوف علیهم تولید اختلاف شده+ بیم سفک دما نمی رود+ منجر به خرابی شودمجوز فروش داریم (لذا ذهنتان فقط معطوف به بیم سفک دما نباشد).

نکته:  وقتی مال وقفی فروخته شده ثمن آن اقرب به غرض واقف می شود و خود به خود داخل وقف است یعنی نیاز به قبول و قبض مجدد نداریم. (م۹۰)

تسبیل منافع

یعنی موقوف علیهم، مالک نمی شوند، فقط حق انتفاع دارند بنابراین:

  1. ۱- اگر بگویند تقسیم مال وقفی بین موقوف علیهم صحیح است یا خیر← صحیح نیست چون آن ها مالک نمی شوند.
  2.  اگر بگویند تقسیم منافع مال موقوفی (وقفی) بین موتوف علیهم ← صحیح است چون حق انتفاع دارند.
  3. وقتی واقف مال را وقف می کند دیگر مالک آن نیست از طرفی موقوف علیهم نیز مالک آن نمی شود و در قانون مدنی مالک خاصی پیش بینی نشده (در قانون اوقاف چه وقف عام باشد چه خاص وقف شخصیت حقوقی پیدا می کند و مال به مالکیت آن شخصیت حقوقی در می آید).

انواع وقف

۱- وقف عام ← وقف عام را وقف بر غیر محصور یا وقف بر جهات یا وقف بر امور عام المنفعه مثل وقف بر فقرا، مساجد، وقف بر بیمارستان، وکلا گویند.

۲- وقف خاص← به آن و وقف بر محصور هم می گویند مانند وقف بر اولاد یا مثلاً وقف بر حسن و اکبر.

موارد

وقف عام

وقف خاص

ایجاب

واقف واقف

قبول

حاکم

موقوف علیهم

قبض

متولی اگر نبود حاکم

موقوف علیهم

واقف می تواند موقوف علیهم باشد

اگر واقف راجع به تقسیم منافع ساکت بود

طبق نظر متولی

تساوی

اگر متولی تعیین نشده بود چه کسی مال را اداره می کند

زیر نظر ولی فقیه با سازمان اوقاف

موقوف علیهم

مجهول المصرف بودن م ۹۱

وقف صحیح – صرف بریات عمومی

ساکت

متغذر المصرف بودن م ۹۱ وقف صحیح – صرف بریات عمومی

ساکت

نکته: تفاوت وقف با بنیادهای خیریه، عقد حبس در این است که در وقف مالکیت واقف از بین می رود اما در عقد حبس و بنیادهای خیریه، مالکیت مالک از بین نمی رود.

راجع به مواد ۸۸ و ۸۹ اگر بگویند مال خراب شد ولی می‌توان آن را عمران کرد← جوز فروش نداریم. **م۳۴۹ اگر بگویند: بین موقوف علیهم تولید اختلاف شده+ بیم سفک دما نمی رود+ منجر به خرابی شود ← مجوز فروش داریم ( لذا ذهنتان فقط معطوف به بیم سفک دما نباشد). نکته ← وقتی مال وقفی فروخته شده ثمن آن اقرب به غرض واقف می شود و خود به خود داخل وقف است یعنی نیاز به قبول و قبض مجدد نداریم. (م۹۰)

وقف بر اولاد

۱- اگر وقف بر اولاد بود اصطلاحاً به آن وقف بر اولاد نسلاً بعد نسل،  طبقتاً بعد طبقه، وقف طولی یا ترتیب هم میگویند که دارای نکات ذیل است⇐

  •  اگر قبل از آن که مال را به قبض طبقه اول بدهیم، همه ی آن ها فوت شوند عقد صحیح است و قبض با طبقه دوم است.
  •  اگر قبل از آن که به قبض آن ها بدهیم تمام طبقه اول محجور شود ← قبض با قیم طبقه اول است.
  •  تا زمانی که نسل اول هست، نوبت به نسل دوم نمیرسد ولو از نسل او فقط یک نفر وجود داشته باشد لذا اگر بگویند وقف بر اولاد نسلاً بعد نسل به معنای تشریک نسل اول و دوم است میگوییم خیر.
  • اگر نسل منتفعین منقرض شد وقف باطل نیست.
  •  در وقف خاص اگر یکی از منتفعین مال را قبض کند عقد فقط نسبت به او واقع می شود اما در وقف بر اولاد با اینکه وقف خاص است اگر یکی از آنها قبض کند عقد نسبت به همه واقع می شود.
  •  اگر پس از وقوع وقف، واقف صاحب فرزند شود← آن فرزند خود به خود داخل موقوف علیهم است و نیاز به ایجاب و قبول، قبض مجدد نیست.

نکته: وقف عام و وقف خاص نیاز به قبول دارند.

نکته: وصیت خاص نیاز به قبول دارد اما وصیت عام چون ایقاع است نیاز ندارد.

نکته:  ممکن است ما بخواهیم برای بعد از مرگمان اموالمان را وقف می کنیم حال ناچاریم که در قالب وصیت انجام دهیم که اصطلاحاً به این وقف، وصیت به وقف می گویند.

اگر وصیت در قالب وقف عام بود ← وصیت می کنم که ⅓ اموال وقف بر فقرا شود در اینجا قبول حاکم می خواهد

اگر وقف خاص بود← در اینجا قبول موصی لهم (موقوف علیهم) نیاز است.

موارد قبول
وقف عام
وقف خاص
وصیت عام
وصیت خاص
وصیت بر وقف عام ✓ حاکم
وصیت بر وقف خاص ✓ موقوف علیهم

شرایط واقف

* اولاً باید اهلیت کامل داشته باشد یعنی بالغ، عاقل، رشیر باشد. دوماً باید مالک مال باشد. ( م ۵۷ )

واقف هم باید مالک عین باشد هم مالک منفعت و دو حالت ذیل را باید در نظر گرفت:

۱- اگر مالک عین نبود ولی مالک منفعت بود ( خوانند مستاجر) ← نمی تواند وقف کند.

۲- مالک عین بود ولی مالک منفعت نبود باید دید که به صورت دائمی مالک منفعت نیست یا به صورت موقتی:

  •  اگر به صورت دائمی مالک منفعت نباشد ← نمی تواند وقف کند.
  • اگر به صورت موقتی مالک منفعت نیست مثل موجر← می تواند وقف کند.

تذکر ← اگر بگویند مالی که اجاره داده شده را می خواهیم وقف کنیم ولی نگویند موجر یا مستاجر اصل بر این است که موجر وقف می کند و صحیح می باشد.

* متولی می تواند با لحاظ صرفه ی وقف آن را اجاره دهد. ← اگر متولی فوت شد ← اجاره صحیح است نه باطل است نه غیر نافذ.

* اگر وقف خاص باشد+ طبقه اول مال را اجاره دهد+ تمام آنها در مدت اجاره فوت شوند اجاره نسبت به مدت باقی مانده غیر نافذ و منوط به تنفیذ یا رد طبقه دوم است. ( اگر در سوال بگویند که برخی از طبقه اول زنده است این اجاره صحیح می ماند.)

* اگر من حق ارتفاق در ملکم به شما بدهم مانند حق عبور ← آیا میتوانم آن ملک را وقف کنم؟

وقف صحیح است+ حق ارتفاق نیز باقی می ماند.

اگر من حق انتفاع در مالم به شما بدهم می ‌توان آن را وقف نمود؟

وقف صحیح+ حق انتفاع باقی می ماند.

* راجع به اینکه اگر حق انتفاع دائمی بود آیا می توان وقف نمود؟ اختلاف نظر وجود دارد.

اگر من مالی را وقف کنم سپس آن را رهن بگذارم ← رهن باطل است. ولی اگر مالی را اول رهن بگذارم+ سپس آن را وقف کنم← وقف غیرنافذ و منوط به اذن مرتهن است

ورشکسته نمی تواند وقف کند.

بررسی عینی بودن عقد وقف

انتفاع
وقف
هبه
بیح صرف
رهن

وقف ( رهن، بیح صرف، حق انتفاع، هبه) عقد عینی محسوب می شوند یعنی علاوه بر ایجاب و قبول نیاز به قبض هم داریم در واقع قبض در این عقود شرط صحت است ( گزینه ی شرط لزوم است غلط است).

نکته ← مال باید قابل قبض و اقباض باشد. اگر بگویند واقف نمی تواند قبض دهد اما خود موقوف علیهم می تواند قبض کند← وقف صحیح است.

ماده 67 قانون مدنی: مالی که قبض و اقباض آن ممکن نیست وقف آن باطل است لیکن اگر واقف تنها قادر بر اخذ و اقباض آن نباشد و موقوف ‌علیه قادر به اخذ ‌آن باشد صحیح است.

جدیدترین محصولات

قرارداد دورکاری با مدت معین قرارداد دورکاری با مدت معین، همانط...

71,000 تومان

قرارداد کار موقت با مدت معین قرارداد کار موقت با مدت معین همان...

71,000 تومان

قرارداد کار ساعتی با مدت معین قرارداد کار ساعتی با مدت معین هم...

69,900 تومان

مقدمه در رابطه با تمکین زوجه اگر شما با ماده‌ها و تعاریف موجود...

69,900 تومان
مقالات مرتبط

اثر تحقق وقف ← مهم   ماده 61 قانون مدنی * بعد از آنکه وقف صحیحاً واقع شد واقف نمیتواند: ۱- ...

یکی از موارد بسیار مهم در سندهای تجاری، سرقت اسناد تجاری + آثار مفقودی و گم شدن و اتلاف اسناد تجا...

نمونه قرارداد پیمانکاری کناف نمونه قرارداد پیمانکاری کناف یکی از مهمترین و پرکاربردترین نوع قر...

دیدگاه شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دلیل بازگشت وجه